عمومی

«نا»؛ دردنامه‌ای از روزگاری که ما در آن نفس می‌کشیم

خاندان صدر با داشتن نهصد سال علم و اجتهاد ، شخصیت هایی درخشان و برجسته تربیت کرده و آنها را به جامعه ای معرفی کرده اند که قرن ها در سه کشور ایران ، عراق و لبنان درخشیده است و برخی از آنها مانند موسی صدر. و پسر عمویش شهید سید محمد باقرصدر شخصیتهای استثنایی و خاصی هستند و شهرت جهانی پیدا کرده اند.

چند سال پیش ، وقتی عکسی از نصب نیم تنه شهید سید محمد بیکرصدر در یکی از مهمترین مراکز علمی و سیاسی روسیه منتشر شد ، بسیاری از فضاهای مجازی فعال که فقط نام بزرگراهی در تهران را می دیدند ، از دیدن این موضوع متعجب شدند. عکس آنها تعجب کردند زیرا نمی دانستند چگونه یک مجاهد و شهید مجاهد در فضای علمی خارج از ایران و عراق به چنین مقام و مقبولیتی رسیده است.

متأسفانه باید بپذیریم که شهید سید محمد باکر صدر که در اثر شکنجه های صدام حسین به شهادت رسید و مورد عذاب قرار گرفت ، چهل سال بعد نیز امروز مظلوم و عجیب است. او از همان سنین کودکی به این موقعیت علمی باورنکردنی رسید ، چنان قدرت فکری و پیشرفت علمی داشت که می توانست از او به عنوان نبوغ شرق و اسطوره علمی جهان اسلام تصویر کند.
دو کتاب “فلسفه” و “اقتصاد” در سالهای اول زندگی وی باعث شهرت بسیار وی در کشورهای مختلف شد و منجر به پیشنهادات وسوسه انگیزی برای مهاجرت و حمایت مالی شد.

هنگامی که کتاب مشهور او ، “منطق اساسی استقلال” ، منتشر شد ، برخی اظهار داشتند که ترجمه آن به زبان های خارجی می تواند برخی از دیدگاه های علمی را در ریاضیات ، منطق و علوم مادی تحت تأثیر قرار دهد و آنها را تسهیل کند ، اما از همان ابتدا ، به دلیل پیچیدگی مطالب ، در همان ابتدا بود. و محتوای فنی کتاب ، کسی قادر به ترجمه آن به انگلیسی نبود.

آیت الله خوی ، استاد م ofلف ، درباره این کتاب گفته بود که این تنها کتابی است که من هنگام خواندن آن را نفهمیدم و مجبور شدم از ابتدا دوباره آن را بخوانم.
هنگامی که وی کتاب الفتاوی الوذیها را با نگاه ویژه و رویکرد متفاوت خود منتشر کرد ، چنان مورد استقبال قرار گرفت که برخی از جوانان اهل سنت اعلام کردند که آنها به جای رهبران قانونی در امور دینی ، به این دنیای نجفی تعلق دارند. دغدغه های اساسی وی که در طرح بانکی بدون ربا پدیدار شد و به الگویی برای بسیاری از بانک های کشورهای مختلف تبدیل شد و علاوه بر تلاش های اجتماعی وی که در فعالیت های مختلف از جمله تأسیس مدارس و تشکیل حزب نمود داشت ، وی تمرکز کرد و در فرمول بندی اصول. نظری رویکردی مذهبی به جامعه داشت که قادر به تدوین و انتشار آن نبود و بعداً تنها تعدادی از دانشجویان وی برگه هایی از خاطرات اولیه خود را با عنوان یکپارچه منتشر کردند.
سایر کتاب ها و آثار او نیز دارای داستان ها و ماجراهایی هستند. از آنچه در دوازده سالگی نوشته شد و بعداً منتشر شد تا حساس ترین یادداشت های به جا مانده از روزهای حبس خانگی قبل از شهادتش.

زندگی عجیب و شخصیت ویژه سیدمحمد باكیرصدر با وجود همه حواشی و اتفاقات بی شمار او به خودی خود آنقدر مهم است كه صدها كتاب درباره او نوشته شده و ده ها فیلم درباره او ساخته شده است.
از میان معدود آثاری که به زندگی و اندیشه های وی می پرداخت ، کتاب “سدیم” با بیان و داستان دقیق خود موفق شد تصویری کامل و جامع از این دانشمند شهید ارائه دهد.
هم داستان هایی از دوران کودکی و تحصیل او را روایت می کند و هم بازتابی از فضای رابطه عاطفی او با همسرش در آزمایشگاه افکار و افکار متعالی او در برابر چشمان خواننده است.

او شخصیت والای تلاشهای فراوان خود را برای عزت و اعتماد به نفس و همچنین مشکلات زندگی ساده و ضعیف خود را به تصویر کشید و مردی را که فرزندانش آرزو داشتند میوه ای بخورند در مقام اقتدار و رهبری ارائه داد. و او به کسانی که درخواست کمک کردند تا بتوانند در مدرسه موز بخرند می گوید: آیا همه بچه های مدرسه شما موز می خورند؟ بهتر است در کنار آن چند اقلیت باشیم که در حلقه سرگرمی گرسنه می مانند!

در عین حال ، بدون اینکه خواننده را با تلخی زندگی خود و شهادت دردناک او و خواهر شهیدش به زحمت بیندازد ، در مورد همه این دردها و بلاها نرم و لطیف صحبت می کند و حتی صفحات آخر کتاب را با لطافت غم انگیز اما با شکوه به پایان می رساند.
عکسهای کمتر دیده شده از این شهید به همراه شجره نامه خانوادگی و سالنامه زندگی وی از پیوست های کتاب است که اطلاعات کامل تری را به خواننده صفحات منتقل می کند.
کتاب “سدیم” فقط داستانی در مورد شخصیت و زمان انسان نیست ، بلکه نامه ای است برای ناکامی های شرق و نامه ای از درد از زمانی که نفس می کشیم و تصویری از پرواز طولانی روح آسمانی در میان غرق شدن مکرر مردگان است. ورطه تاریکی که زندگی به آن می گوییم.

* منتشر شده در روزنامه شهرآرا .. 29 آبان 1397

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا