فرهنگ و هنر

روایتی «از ام‌الرصاص تا خان طومان»

ستون ما در حال پیشروی بود. ما از ام الرصاص به سمت ام البابی حرکت کردیم. گلوله باران دشمن لحظه ای متوقف نمی شود. ستون های شهدا در کنار ما به زمین افتاده بود. کسانی که زخمی شدند به ما اخلاق و قدرت قلبی دادند. آنها فریاد زدند: “برو! برو و به امام زمان کمک کن! “بروید آنها را درک کنید!”

به گزارش مجله زنده خبری ، کتاب “از ام الرصاس تا خان طومان” روایتی از خاطرات شهدای هشت سال حفاظت مقدس و شهدای مدافع حرم خان طومان است.

در این اثر ، شرح خاطرات دفاع مقدس ، از جمله عملیات کربلای 4 در ام الرصاص و حماسه خان طومان در سوریه برای مقابله با تروریست های تکفیر به دست شیرهای مازندران.

مصیب معصومیان ، نویسنده کتاب از ام الرصاص تا خان طومان ، سعی کرد همه وقایع خان طومان را بنویسد. متن مکالمات بی سیم و عکس شهدا نیز در انتهای کتاب ضمیمه شده است.

در بخشی از آن می خوانیم: «هر لحظه منتظر می ماندم تا گلوله ای در جایی از بدن منفجر شود ، اما انگار هیچ گلوله بی هدف به کسی اصابت نکرده است. مثل برگ درختی که بدون اراده حقیقت روی زمین نمی افتد.

ستون ما در حال پیشروی بود. ما از ام الرصاص به سمت ام البابی حرکت کردیم. گلوله باران دشمن لحظه ای متوقف نشد. ستون های شهدا در کنار ما به زمین افتاده بود. کسانی که زخمی شدند به ما اخلاق و قدرت قلبی دادند. آنها فریاد زدند: “برو!” برو و به امام زمان کمک کن! “برو ببین!”

“کمی بعد فهمیدیم که دشمن ما را محاصره کرده است! …”

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا