فرهنگ و هنر

خاطره عنایت بخشی از نقش سمندریان و انتظامی در ورودش به تلویزیون

عنایت الله بخشی با ورود به خاطرات مربوط به زنده یاد حمید سمندریان و عزت الله انتظامی ، ماجرای ورود خود را به تلویزیون گفت.

به گزارش مجله زنده خبری ، این بازیگر در سریال هایی مانند “سربداران” ، “بوعلی سینا” ، “آینه درس” ، “امام علی (ع)” ، “قهرمانان نمی میرند” ، “زیر تیغ” ایفای نقش کرد. ، “ولایت عشق”. “معمای شاه” را در ضبط هنری خود دارد ، وی در مورد راه ورود به تلویزیون گفت: کلاسهای استاد سمندر عصرها برگزار می شد. به یاد دارم روزی یک پلیس آمد و به سمندریان گفت: “یکی دو نفر از دانشجویانت را به من بده تا به تلویزیون بروم.” من یکی از افرادی بودم که انتخاب شدم.

باکشی ادامه داد: امشب به دلیل هیجانی که از تلویزیون می روم و مردم مرا می بینند تا صبح در خیابان ها قدم می زدم. همه در آن زمان تلویزیون نداشتند. من جمشید مشایاکی را در این سریال زنده به یاد می آورم و در صحنه ای از پشت پنجره شاهد قتلی بودیم. این. روز دیگر به شبکه دو نزدیک خانه خودمان که یک خط راه آهن بود رفتم. در اینجا نحوه کار ما از سایه شروع شده است. اما امروز می بینیم که دوستانی نزدیک می شوند و به آنها می گویند که به مجلس سلام کنید.

این بازیگر که در برنامه “دست در دست” حضور داشت ، با اشاره به اینکه در هر شرایطی کار می کند ، خاطره ای از سریال “من علی را دارم” گفت: “قسمت کار سریال” من علی (ع) دارم ) در اطراف بندرعباس “ما باران سیل آسا آمد و همه دکورها را شکست. تا زمان بازسازی دکور ، به فصل تابستان رسیدیم ، ما باید با ریش مصنوعی ، لباس گرم ، لباس پشمی ، آرایش سنگین ، چکمه و بیشتر.

عنایت بخشی همچنین اظهار داشت: در کلاسهای زنده یاد حمید سمندریان که مردی بزرگ و با دانش بود حضور داشتم. روزی که جلوی کلاس ایستاده بودم ، به خاطره ای زنده از عباس جوانمرد ، مردی بی نظیر در حوزه هنری برخوردم. در آن زمان من نمایشی را به نام بی جان و دفن اثر ژان پل سارتر بازی می کردم و او آن را دیده بود. او گفت دوست داری دوباره تئاتر بازی کنی؟ من گفتم آرزویم این است که فردا به وزارت فرهنگ و هنر و وزارت فرهنگ و شرق شناسی فعلی بیایم و در این زمینه ادامه بدهم و بمانم ، که باعث شد آن را به عنوان یک حرفه انتخاب کنم.

وی ادامه داد: “من این افتخار یا شاید این شانس را داشتم که با افرادی دوست باشم که از ادبیات و هنرهای بزرگ جامعه ما بودند و خود را تکرار نمی کردند.” به عنوان مثال ، بازماندگان حمید سمندریان ، عباس جوانمرد ، منوچر و هوشنگ انور ، ابراهیم گلستان و نویسندگانی که جامعه مدیون آنهاست.

بازیگر مسافران گفت: وقتی سالن سنگلایی افتتاح شد ، من اولین نفری بودم که در نمایش “غروب خورشید در یک سرزمین خارجی و تاریخ ماه پنهان” روی صحنه ظاهر شدم و این یکی از جوایز من است ، اما بخشی از داستان و داستانی که از کنار ما گذشت. ما باید در مورد خود تئاتر فکر کنیم ، نه در مورد من.

وی ادامه داد: من نمی خواهم انتقاد کنم اما وظیفه تلویزیون است که به مفهوم سینما ، تئاتر و ادبیات به شکلی واقعی برخورد کند ، نه جایی که من و امثال من در این زمینه هستیم.

این بازیگر سردار جنگل با اشاره به بازی در حدود 190 فیلم گفت: این موضوع جدا از نمایش ها ، سریال ها و سریال های تلویزیونی است که تعداد آنها را واقعاً نمی توانم بگویم. خدا را شکر که عمرم را ارزان برای خودم نگذراندم. نمی گویم هر کاری کردم درست بود ، اما حتی اگر 10٪ هم خوب بود ، ما راضی هستیم و خدا را شکر.

عنایت بخشی ادامه داد: من بسیاری از این کارها را بدون انتظارات مالی انجام دادم. مخاطبان من افراد واقعی بودند. من در چنین سالن هایی با چنین لباسی حضور نداشته ام که گویی قرار است به یک مراسم نقاب زدن بروند.

وی با اشاره به خاطرات گفت: در یکی از نمایش ها چون نقش من منفی بود ، یکی از تماشاگران روی سن آمد تا با چاقو مرا خنجر بزند. تا زمانی که قطب منفی هادی با قطب مثبت برخورد نکند ، روشن نمی شود ، بنابراین نقش های مثبت و منفی در مقابل یکدیگر شکل می گیرند و مکمل یکدیگر هستند.

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا