فرهنگ و هنر

آیت‌الله علوی قزوینی؛ مرد مردمی و دینمدار آزاده

مجله زنده خبری / قزوین محمدعلی حضرتی ، شاعر و پژوهشگر قزوینی ، نویسنده و پژوهشگر ، در یادداشتی که به مناسبت درگذشت آیت الله های سید علی عسگر علوی قزوینی نوشت و آن را به مجله زنده خبری داد ، گفت: او برخاست ، سلام و احوالپرسی کرد و درگذشت. / تمام زندگی او مانند شهادت بود / به بوی نوازش این شهر باز بود / قلب سبزترین سفره دیدار بود …

آیت الله های سید علی عسگر علوی قزوینی ، آخرین عضو بازمانده حوزه علمیه قزوین ، ظهر 15 ژوئن 1400 ، برابر با یک سوم پیوست های دی القاعده ، 1442 درگذشت.

همه خانواده های وی عالمان دین بودند و به زهد ، تقوا و تواضع در بین هم سن و سالان خود معروف بودند. پدر وی مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمد باكیر علوی قزوینی (1231-1354) از فارغ التحصیلان برجسته حوزه علمیه نجف و از شاگردان سید محمد كاظم یزدی ، صاحب عروه و آخوند ملا محمد كاظم بود. خراسانی ، رهبر هاتوی مشاویا. وی پس از بازگشت از نجف اشرف به قزوین ، دارای اقتدار و اقتدار علمی است و دانشجویان زیادی را تربیت می کند. معظم له به دعوت مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم مهاجرت کردند و پس از مرگ وی هیئت مسس بر بدن او نماز خواند که این نشان از موقعیت عالی وی در میان بزرگان قم دارد. مرحوم حاج سید محمد باكیر علوی قزوینی به همراه آیات عظام محمدتقی كنساری ، سیدصدرالدین صدر و حجت كوه كامراهی از مشهورترین مراجع قم بودند. وی حوزه علمیه معتبری در مسجد اشکالی علی واقع در بالای امام معصومه ، صلح داشت و بسیاری از علمای دین به مکتب وی افتخار می کردند.

زندگی سید علی عسگر علوی در سال 1306 توسط هزار نفر متولد شد و تحت تربیت پدرش مجید توسط مادری متدین و متقی پرورش یافت. تفسیر قرآن کریم و حکمت علامه سید محمد حسین طباطبایی.

وی در سال 1346 به قزوین بازگشت و منبع بسیاری از خدمات اجتماعی و مذهبی شد. عضویت در حوزه علمیه قزوین که هر یک از آنها شخصیتی مذهبی محسوب می شود و رفتارهای اجتماعی در این شهر از افتخارات وی است ، تا سال 1981 ادامه داشت. وی به افراط گرایی عمومی آن زمان اعتراض كرد ، خود را خلوت كرد و پس از درگذشت مرحوم آیت الله حاج سید عباس ابوترابی و برادرزاده اش ، مرحوم سردار آزادگان ، مرحوم حیدر سید علی اکبر ابوترابی ، به اصرار مردم ، مستقر شد که رهبری مسجد جامع عتیق را پذیرفتند ، خدمات مذهبی و اجتماعی خود را ادامه دادند.

در این فضای کوتاه ، با نگاهی اجمالی به برخی از ویژگی های قابل توجه این دنیای واقعی ، می خواهم ، به قول بیهکی ، “گریه بر اثر اینرسی قلم” و آن خصوصیاتی را که در ما نادر و غیرقابل دستیابی است ، یادآوری کنم. زمان:

ظلم: مرحوم حاج سید علی عسگر علوی قزوینی با عمل به وصیت امیرالمfulمنین (علیه السلام) که فرمود: “تو ظالم دشمن و ظالم ما هستی” دوست مظلوم و دشمن باش. ستمگر (نهج البلاغه – نامه 47) همیشه در مبارزه با ظلم است. و خستگی ناپذیر ، نه تنها در برابر ظلم تسلیم نمی شود ، بلکه با تمام وجود از ظالمان دوری می کند و با ستمگران در ستیز است. ارتباط وی با مبارزات مردمی علیه دیکتاتوری با امضای نامه ای به حوزه علمیه قزوین در تاریخ 6 اکتبر سال 1972 و انتقاد از دولت به دلیل نادیده گرفتن حقوق ملت و نقض قانون اساسی آغاز شد و طبق اسناد ساواک تا آخرین روزهای فعالیت وی ادامه یافت. زندگی پر برکت. نهج البلاغه تعهد نشان می دهد و از اجبار یک جانبه حاکمان و ظلم و بی قانونی پرهیز می کند.

خیانت: در پی مکتب امیرالم Moمنین و سید الشهدا (علیه السلام) ، آن مرحوم آزادی و خیانت به امور دنیوی را هدف خود قرار داده بود. اگرچه او از بازرگانان و اصناف بهره های فراوانی می برد ، اما زندگی او به زهد محض تبدیل شد و سادگی وی کاملاً مشهور بود. او حتی به لباس و چهره روحانیت توجهی نکرد و وقتی فهمید که باید از همه عناوین اجتماعی و حتی مذهبی دست بکشد ، به اجتهاد و حکمت خود اعتماد کرد و برای حفظ حرمت هرچه لازم بود را پشت سر گذاشت. دین و در همان زمان اعتراض او.

دموکراسی: شخصیت مردمی و آزاد وی ، مرحوم علوی را به یکی از سنگرهای مردم تبدیل کرده بود و مردم قزوین خانه وی را که هرگز به روی مردم بسته نشده بود ، پناهگاه وی می دانستند. به یاد دارم در عید سعید قربان سال 1382 ، مرحوم شهید مسعود امامی ، استاندار فقید و سخت کوش قزوین ، که نویسنده توفیق به او توصیه فرهنگی داشت ، طبق معمول به دیدار مرحوم علوی رفت. “تعطیلات من برای شما این است که خود را فقط بنده خدا بدانید و به مردم خدمت کنید و از کسی و کسی نهراسید.” بنابراین با توده ها پیوندی ناگسستنی داشت و بود.

خدمات اجتماعی وی ، همراه با سایر اعضای حوزه علمیه قزوین در صورت بروز بلایای طبیعی ، به ویژه زمین لرزه و سیل برانداز ، دستگیری افراد فقیر و درمانده و مراقبت مداوم از کارگران در واحدهای صنعتی قزوین ، نمونه بارز عمل صالح فراموش شده و یک مثال درخشان است. این درمورد پوپولیسم و ​​هماهنگی با خلقت خداوند است.

قانونی بودن: شاید یکی از منابع آزادی و کناره گیری مرحوم آیت الله علوی قزوینی رعایت قانون گریزی و نادیده گرفتن برخی از مقامات از حقوق مسلم مردم و همچنین پایبندی وی به قانون نظم اجتماعی و رفاه حال او باشد. مردم با شاکیان مرحوم علوی به دلیل دوستی قدیمی نویسنده با فرزند شهیدش ، مرحوم سید احمد علوی و ارادت طولانی به خانواده های علوی و ابوترابی ، مهربانی و رحمت بی شماری داشت. هنگامی که من مدیر میراث فرهنگی بودم و چند جوان در بازار بالکن ساختند ، زیرزمین حفر کردند و تیرها و دیوارهای اتاق را باریک کردند ، و توسط همکاران من مانع آنها شد ، آنها مرحوم علوی را از طریق یکی از بازارهای محترم. به توصیه وی ، برای جلوگیری از اقدامات قانونی و از بین بردن تداخل آنها در بازار سنتی قزوین. وقتی استانداردهای قانونی ، وضعیت فنی و لزوم حفظ بازار و امنیت رهگذران و بازرگانان را به او یادآوری کردم ، با عصبانیت به طرف شخص برگشت و گفت: “آیا می خواهید من از اعمال قانون جلوگیری کنم ؟ “و او به من گفت ،” نگذار بازار سنتی و باغ قزوین طبق قانون از بین برود و محکم بایستد ، حتی اگر در این دنیا برای تو و همکارانت کفش درست کنند ، اما با خدا بحث کن و بگو من هستم در راه من. “که مجری قانون این اتهامات را اجرا می کند.”

روشنگری: حدیث امام صادق (ع) می فرماید که: “دنیا هیچ وقت در برابر لباس خود ندارد.” از مهمترین ویژگیهای مرحوم علوی ، روشنگری و شناخت دقیق جهان و جامعه است که سنت گرایی را بر اساس خرد و اصول عقلی و دینی کنار می گذارند. در سال 1981 ، برخی از اعضای جوان مسجد جامع عتیق و حجت الاسلام مهرندشت ‘بسیج مانع ورود گردشگران زن به ویژه گردشگران خارجی به حیاط مسجد جامع شدند و این امر گاهی منجر به درگیری با آنها و رهبران تور شد. برخی از مومنان نسبتاً قدیمی مومن و نمازگزاران مسجد با معترضین و من دیدار کردند و از مرحوم علوی که در طاق آقا سید عباس ابوترابی نماز می خواند ، خواستند عقاید شرعی خود را بیان کند. برادر عزیزم ، آقای های های سید صاد سیاپوش ، که در آن زمان عضو شورای شهر بود ، نیز حضور داشتند. قبل از اینکه توضیح بدهم ، او قاطعانه گفت: “آن تحجر را کنار بگذار.” گردشگری برای ایجاد اشتغال و مدیریت اقتصاد کشور باید در این کشور رونق بگیرد. هیچ کس نباید امور شخصی افراد را بررسی کند و از ورود بندگان خدا به خانه خدا جلوگیری کند. شهرهای دیگر مانند اصفهان و شیراز دارای مساجد و اماکن مذهبی تاریخی هستند ، مگر گردشگران نمی روند؟ “چرا مردم قزوین را بی اعتبار می کنید؟” وی سپس شواهدی از قرآن و روایات نقل می کند که جای انکار نمی گذارد. سخنان وی چنان متفکرانه و محکم بود که من از هرگونه توضیحی خودداری کردم و در قلب خود از روشنگری ، واقع گرایی ، عقلانیت و در عین حال عظمت دینداری گفتم.

افسوس که این سنگ قیمتی در گمنامی و خلوت برای مردم از بین رفته است و قزوین باید از یک عالم دینی واقعی دیگر و ذات ثابت قدمش خداحافظی کند.

او بزرگ بود ، او در فروتنی بزرگ بود / وجود او آینه همه چیزهایی بود که می توانست دوست داشته باشد
او در کنار مردم در این شهر نشست ، اما در خلوت زندگی می کرد و همسایه تجرد بود

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا