عمومی

در اعتراضات خیابانی مقصر کیست؟

اضطراب جدا از اعتراض است. اضطراب همیشه مذموم است و نوعی کودتا به نفع دیگران است. ناقض امنیت نمی داند چه می خواهد. اگر به بیرون وابسته نباشند و اهداف مشخصی برای ما داشته باشند، خود شورشیان آینده خاصی در ذهن ندارند و به وعده های دیگران تکیه می کنند. در هر صورت اغتشاش و تغذیه یا نبودن آنها موضوعی قابل تحقیق است.

اما اعتراض در دانشگاه یا خیابان با احساسات برخی از جوانان که باید از شورش جدا شوند، ترکیب شده است. من با چند نفر از دوستان صحبت کردم و آنها مطالبی را بیان کردند که من دیدم کوتاه نیست. بسیاری از معترضان به دلایل زیر هستند. می گفتند بسیاری از کسانی که وارد عرصه احساسات می شوند و دیگران با آنها بدرفتاری می کنند به این دلیل است که دلبستگی ندارند. آنها احساس می کنند که اگر اعتراض کنند و دستگیر شوند چیزی برای از دست دادن ندارند زیرا:

  1. هیچ شغل دولتی و غیردولتی ندارند. بدیهی است اولین چیزی که یک جوان می خواهد شغل است و دولت باید برای هر فردی شغلی اعم از دائمی یا فصلی در نظر بگیرد. اشتغال مهمترین نیاز جوانان یک کشور است یا حتی کارگران روزمزدی نیستند که به شغل و درآمد امیدوار باشند.
  2. آنها پول ندارند بدیهی است که وقتی کار نباشد، جوان پولی ندارد و مسلم است که متاثر خواهد شد و اعتراض خواهد کرد. البته کسانی که از پول غیرمنتظره پدر یا بستگان خود استفاده می کنند، در صورت اعتراض، معمولا در پشت صحنه حضور دارند.
  3. آنها خانه ندارند. بدیهی است که چنین افرادی مسکن ندارند و دولت حداقل مسکن لازم برای تشکیل خانواده را برای این جوانان فراهم نکرده است.
  4. زن و بچه ندارند. باز هم به دلیل نداشتن کار منطقی و پایدار، جوان ازدواج نمی کند و بچه دار نمی شود و از این نظر هیچ وابستگی و وابستگی ندارد و اگر هم داشته باشد آینده ای برای آنها نمی بیند.
  5. آنها دانشجو نیستند. اکثر این افراد دانش آموزی نیستند که از ترس نمره یا اخراج اعتراض نکنند یا شاید از جایی قولی گرفته باشند که می کنند.
  6. آنها تمایلی به رفتن و شرکت در خدمات عمومی ندارند.
  7. در عوض، آنچه آنها دارند و آنچه می بینند یا می شنوند البته احتمالاً با تبعیض، رانت خواری، عدم عدالت و رویاها اغراق شده است.
  8. آنها تفاوت گفتار و عمل برخی از مسئولان را می بینند که باعث تعجب و گاه نفرت در آنها می شود.
  9. آنها وعده های محقق نشده را می بینند که آنها را ناامید و سرخورده می کند.
  10. آنها موانع بوروکراتیکی را می بینند که برای انجام کاری باید از آنها عبور کنند.
  11. کسانی که از کتاب عصبانی هستند یا بی سواد هستند یا بی سواد و طبیعتاً کتاب نمی خوانند یا کتابی نمی خوانند که چیزی جز ناامیدی در وجودشان ایجاد نمی کند.
  12. آنها به دلیل تبلیغات نامناسب یا اشتباهات احتمالی صدا و سیما یا تبلیغات بد از صدا و سیما عصبانی هستند.
  13. آنها هم به دلیل سلایق متفاوت از خانواده خود دور شده اند و اساساً یا آنها را نمی بینند یا اگر می بینند بحثی نیست.
  14. آنها فقط جعبه جادویی تلفن همراه و ابزارهای مشابه را تحمل می کنند، با این تبلیغات جعلی و بمباران تبلیغاتی و اغلب بدون سند. جدید اگر همراه با آموزش ضعیف در انواع موضوعات مختلف نباشد.

پس جوانی و احساسات و آرزوهای برآورده نشده باقی می ماند. البته از این نکته بگذریم که بسیاری از جوانان ما به هیچ کاری مشغول نیستند و اگر درآمدی داشته باشند تظاهر به بیکاری می کنند.

در این شرایط چه کسی مقصر است؟

این مسائل فقط مربوط به دولت فعلی نیست. این مشکلات و فرآیندهای آن در اکثر دولت ها وجود دارد و چرایی شدت گرفتن آنها گاهی نیاز به بررسی و مطالعه دارد و نیاز به کار جمعی دارد. بدیهی است که تنها یک واحد مسئول حل این مشکلات نیست، هر چند رئیس جمهور به عنوان هماهنگ کننده همواره مورد سوال است. بنابراین بررسی انجام تعهداتی ضروری است که مهمترین آنها عبارتند از:

بهبود شرایط اقتصادی و بالاتر از همه تقویت پول ملی.

توجه هر سازمان به وظایف به روز خود؛

هماهنگی کامل درونی و بیرونی نهادها و سازمانها با هم در اجرای وظایف.

دارای آمار دقیق، دقیق و به روز در تمامی زمینه ها می باشد.

6565

دکمه بازگشت به بالا