مخاطرات پنج‌گانه دولت پزشکیان به روایت حمید ابوطالبی/ ‏سال ۱۴۰۷ نزدیک‌تر از آنی است که می‌پندارید!

مخاطرات پنج‌گانه دولت پزشکیان به روایت حمید ابوطالبی/ ‏سال ۱۴۰۷ نزدیک‌تر از آنی است که می‌پندارید!

به گزارش مجله زنده خبری حمید ابوطالبی نوشت: 

جناب آقای رییس جمهور

‏  از تنفیذ جنابعالی، ساعاتی بیش نمی‌گذرد؛ پوشیدن این ردای سنگین، مبارک‌تان باد.

‏ملتی بزرگ، چند دهه است میان امید و ناامیدی سر در گریبان است؛ مردمی عزیز، که دیروز و امروز، و هر روز و همه‌روز، غمِ «میشود و نمی‌شود» داشته و دارند، و غصّه‌ی «از کجا و چگونه»، بلای ذهن‌شان شده است. آگاهید که در هفته‌ی میان دو مرحله‌ی انتخابات (۸-۱۵ تیرماه)، دو جناح فکری – سیاسی در برابر یکدیگر صف کشیده بودند: 
‏*جناح امّت‌گرایان، به نمایندگی از اقلیتی قدرتمند؛ و 

‏*جناح ملّت‌گرایان، به نمایندگی از اکثریت مردم ایران. 

‏صف‌بندی دهشتناکی، که نزدیک به یکصد و بیست سال است مردم این سرزمین را درگیر خود نموده‌ است؛ و حداقل در کوتاه مدت نیز راه گریزی از این نزاع تاریخی نیست. پس انصاف نمی‌باشد که آنان را با «دادنِ امید واهی به طلوع آفتاب» آرام کرد؛ و دوباره روز از نو ، و روزی از نو. این نه حکیمانه است و نه عادلانه. 

‏باید پذیرفت که مردمِ خواهانِ تغییر، خواست خود را با صدای رسا اعلام کرده‌اند؛ اینکه دیگر بین و بدتر انتخاب نخواهند کرد. اکثریتی نیز یقین نموده‌اند که  هر کس انتخاب گردد، تغییری حاصل نمی‌شود؛ و ایمان آورده‌اند که بحران‌های کشور فراتر از توان افراد بوده، و اینان کاره‌ای نیستند.
‏ 
‏جناب آقای پزشکیان

ما اکنون با این تحول از یک‌سو و فاجعه‌ی زیستن میان امید و ناامیدی از سوی دیگر مواجه‌ایم؛ و شما به عنوان رییس جمهور، موظفید این باور را تغییر داده و امید رفته را بازگردانید. تجربه‌ی تاریخیِ حکمرانیِ چند دهه‌ی اخیر کشور نشان می‌دهدکه روسای جمهور در سرزمین‌مان ایران، در مسیر این تغییر، همواره و حداقل با «پنج مخاطره‌ی عظیم» روبرو بوده و هستند:

‏۱)مخاطره‌ی «تبدیل رییس جمهور به رییس دولت»:

‏ آنچه که نهایتِ آن، سخن مشهورِ”نمیگذارندِ“ پیشینیان‌تان شده است. مطلعید که وفق اصل ۱۳۴ قانون اساسی، «ریاست هیئت وزیران با رییس جمهور» است؛ و از این‌رو به شما «دو ریاست» محول گردیده است. اول، ریاستِ جمهور، برای اجرای قانون اساسی و استیفای حقوق ملت؛ و دوم، ریاستِ دولت. مهم این است که باور داشته باشید که وظیفه‌ی رییس جمهور، وفاداری به سوگندش در اجرای کامل قانون اساسی است و نه بخشی از آن؛ و وظیفه‌ی رییس دولت بودن هم، اداره‌ی کشور است که معاون اول نیز می‌تواند آن را به انجام برساند. 

‏سیاست‌ورزیِ چند دهه‌ایِ کشور می‌نمایاند که تلاش آنان که در حاشیه نشسته‌اند، بحران‌آفرینی مداوم برای تبدیل رییس جمهور به رییس دولت، و جلوگیری از اجرای کامل قانون اساسی است. روشن‌ترین صورت این مخاطره، «محصور کردنِ دولت در اقتصاد و معیشت» می‌باشد. اینکه کار دولت فقط حل مشکل معیشت ملت است، و نباید وقت شریف خود را صرف دیگر امور  جمهور نماید! 

‏البته که حلِ مشکل معیشت و اقتصاد، سخن حقّی است؛ و… اما ملت، حقوق و فرهنگ و هنر و سیاست و اجتماعیات و… هم دارد، و شما را برای همه‌ی این امور برگزیده است. این بزرگ‌ترین و جدی‌ترین مخاطره‌ی جنابعالی است؛ آن را جدی بگیرید. 

‏۲)مخاطره‌ی «سیاست‌خارجی بحرانی»:

‏می‌دانید که نمایندگانِ ”تندروی و افراط“، که پیش از این، سخن از ”سرزمین‌های حوزه‌ی ظهور“ می‌رانده‌اند، اکنون بزرگ‌ترین مخالفان سیاست خارجی تعاملی با جهان هستند؛ کسانی که با تکیه بر اولویت درستِ سیاست خارجی همسایگی، حل مشکلات عظیم کشور را منحصر به اقدامات نمایشی در این خصوص و وابستگیِ عاشقانه به شرق می‌خوانند. این مخاطره‌ای عظیم برای کشور است. 

‏اینان،”تلاش برای رفع تحریم‌ها و نجات ایران“ را بر نمی‌تابند؛”رفع تحریم“ را ”خنثی نمودن اثرات تحریم“ می‌شمارند؛ الحاق به FATF را فاجعه‌ای ملی تبیین کرده‌اند؛ ”تحقق‌پذیریِ تکنیکال برجام“ را عملا به بن‌بست رسانده‌اند؛ و… و این در حالی است که کشور برای خروج از این وضعیت، راهی ندارد مگر گام نهادن در مسیرِ «ابتکاری نوین» و تفاهم بر «توافقی جدید»، با دیپلماسی و گفتگو بر سه محور:

‏الف)هسته‌ای؛ ازطریق: حل مشکلات چندگانه ایران و آمریکا؛ حل مشکلات متعدد ایران و اروپا؛ رضایت و کسب نظر آژانس؛ بررسی امکانِ فعال نمودن دوباره ترکیب ۵+۱، و یا تغییر مکانیزم آن؛ و سرانجام، بررسی وضعیت قطعنامه ۲۲۳۱؛  

‏ب)تنش‌زداییِ بین‌المللی؛ با: ترجیح منافع ملت ایران بر مصالح دیگران؛ برقراری توازن در سیاست خارجی کشور؛ تعامل سازنده با کشورهای جهان؛ حل معضل تعامل ایران با روسیه در جنگ اوکراین؛ و…

‏ج)تعاملات منطقه‌ای؛ با: نقش‌آفرینی در بازگشت آرامش به منطقه؛ جلوگیری از گسترده‌تر شدن مخاصمات؛ کمک به حل معضلات منطقه‌ای؛ و…
‏از آن‌رو که حدود سه دهه است که راه‌های غیر از آن‌ها را آزموده‌ایم، سرمایه‌های ملّی را به تاراج داده‌ایم، و همیشه هم در بن‌بست مانده‌ایم.
 

۳)مخاطره‌ی «نداشتنِ ویژن (Vision)»:

‏تاریخ این چند دهه نشان داده است که چنانچه روسای جمهور، فاقد ویژن بوده، و برای رسیدن به آن دارای برنامه نباشند؛ خود و کشور را در سردرگمی بنیادین در می‌اندازند. چراکه اینان، نداشتن ویژن را با برگزیدن افراد مشهور! پوشانده؛ در چالشِ کابینه‌ی مشهوران، در برابر کابینه‌ی ویژن‌داران فرو غلطیده؛ و  کشور را در برنامه‌های تاریخْ گذشته، به سرانجامْ نرسیده، و ناکامِ بیش از دو دهه‌ی پیشین فرو می‌برند. آنچه که امروز در نطق تنفیذتان موج می‌زد؛ و احتمالا در چینش کابینه‌تان هم رخ خواهد نمود.

‏بدانید که ایران در وضعیت فعلی خود، نیازمند بازبینی اساسی تمام آن چیزی است که «چشم‌انداز» و «برنامه» بیست ساله نامیده شده؛ و در این دو دهه و در خاتمه‌ی بیست سال، در برابر این جهان در حال تحول و دگرگونی، سر در ناکجاآباد کنونی داشته است. 
‏‌
۴)مخاطره‌ی «مبارزه نمایشی با فسادِ سیستماتیک»:

‏  یکی از عظیم‌ترین بحران‌های کشور، «فساد سیستماتیک» است. حتما باور دارید که فساد را باید از ”پلّه‌های بالا” و با “دست‌های تمیز” پاک نمود؛ و مخاطره، زمانی شکل می‌گیرد که افق دیدتان کوتاه باشد و دست‌های‌تان آلوده، و یا سرگرم مبارزه‌ای نمایشی با کسانی شوید که همیشه نشان‌داران کم‌قدرت و دمِ دستیِ این فاجعه‌ بوده‌اند. 

۵)مخاطره‌ی «سقوط در فریمینگِ (Framing) ساختار»:

‏جاری‌ترین مخاطره‌ی موجود بر سر راه‌تان، ساختارسازی ناصوابی است که بر فقدان تجربه و دید روشن روسای جمهور نسبت به مقام ریاست‌جمهوری استوار شده است. در خصوص جنابعالی، این امر، از ماندگاریِ ذهنی – عملیِ شما در قامت و ردای نمایندگیِ  چند دوره‌ایِ مجلس هم سامان می‌گیرد؛ و در خطای یکسان‌پنداریِ احتمالیِ اهمیت قانون اساسی با قوانین عادی کشور تبلور می‌یابد. 

‏چنین ساختارسازی‌هایی، برای شکل‌دادن به اندیشه و کنشِ رییس‌جمهور و دور نمودن او از اهداف کلانش -اگر داشته باشد- طراحی شده؛ جهت جلب رضایت جناحِ تندرو و افراط‌گرای کشور سامان یافته؛ و بر آمده از بی‌تفاوتی در قبال تملق‌گوییِ عرصه‌ی سیاست‌ورزی (پالیتی) می‌باشد. امری که، برخاسته از تشکیل شرکت سهامیِ سیاست‌ورزی، و درک ناکامل از «وحدت و وفاق ملّی» است.

‏جناب آقای رییس‌جمهور

‏جنابعالی در آغاز راهی هستید که چند دهه است دیگر همتایان‌تان رفته‌اند. نه از آنان تواناترید؛ نه شرایطِ اکنون کشور بهتر از دوران‌های پیشین است؛ و نه تا کنون فرمالیسمِ حاکم بر رفتار حکمرانی‌تان اجازه داده است که حکمرانی کنید. بدانید که هر کدام از این مخاطراتْ کافی است تا شما را از فرازِ رییسِ جمهور بودن، به فرودِ رییسِ دولت شدن فرو بکاهد. 

‏سال ۱۴۰۷ نزدیک‌تر از آنی است که می‌پندارید!؛ و الفرصة تمرّ مرّ السّحاب. 

311311

دکمه بازگشت به بالا