خلاصه کتاب من عروسک گلهانم مهناز فتاحی | داستان و پیام

خلاصه کتاب من عروسک گلهانم ( نویسنده مهناز فتاحی )
«من عروسک گلهانم» اثری تأثیرگذار از مهناز فتاحی است که روایتی عمیق و انسانی از حادثه کشتی ماوی مرمره را از منظر معصومانه یک کودک به تصویر می کشد و تجربه تلخ از دست دادن پدر را با نگاهی سرشار از امید و پایداری روایت می کند. این کتاب، سفری فراموش نشدنی به دنیای درونی گلهان، دختری کوچک اما با قلبی بزرگ، است که خواننده را به عمق احساسات، تخیلات و رویارویی او با حقیقتی دردناک می برد.
قدرت داستان سرایی از دیدگاه کودکان همواره شگفت انگیز بوده است؛ آن ها می توانند بزرگ ترین و پیچیده ترین رخدادهای تاریخی و انسانی را با زبانی ساده، اما سرشار از عواطف ناب و ملموس روایت کنند. کتاب «من عروسک گلهانم»، که توسط انتشارات سوره مهر برای گروه سنی نوجوان (ب و ج) منتشر شده است، دقیقاً چنین مسیری را طی می کند. این اثر بر اساس خاطرات واقعی گلهان، دختر شهید جودت کلیچلار، یکی از شهدای کشتی آزادی (ماوی مرمره) نوشته شده و خواننده را به سفری پر احساس دعوت می کند. در این مقاله، به ارائه یک خلاصه کامل و جامع از داستان خواهیم پرداخت تا با عمق و پیام های اصلی این کتاب ارزشمند آشنا شویم و خود را در دنیای پر احساس گلهان بیابیم.
درباره نویسنده: مهناز فتاحی
مهناز فتاحی، نویسنده ای توانا و دغدغه مند در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ایران است. او که سال هاست قلم خود را به نگارش آثاری با محوریت دفاع مقدس، خاطرات جنگ و مقاومت اختصاص داده، مهارت ویژه ای در تبدیل رویدادهای تاریخی و تلخ به داستان هایی خواندنی و قابل فهم برای مخاطبان جوان دارد. آثار فتاحی غالباً بر بُعد انسانی و عاطفی حوادث متمرکز هستند و تلاش می کنند تا با نفوذ به دنیای درونی شخصیت ها، به خصوص کودکان، پیام های عمیق تری را منتقل کنند. توانایی او در ساده سازی مفاهیم پیچیده و پروراندن احساسات ناب در بستر یک روایت داستانی، از ویژگی های بارز سبک نوشتاری اوست. او در کتاب «من عروسک گلهانم» نیز با ظرافت خاصی، نگاه کودکانه گلهان را به حادثه ای بزرگ و جهانی پیوند می زند و اثری خلق می کند که نه تنها آگاهی بخش است، بلکه قلب خواننده را نیز به شدت متأثر می سازد. فتاحی با این اثر نشان می دهد که چگونه می توان از دل رنج ها، امید و مقاومت را بیرون کشید و آن را در قالب داستانی زیبا و ماندگار به نسل های بعد سپرد.
آشنایی با قهرمانان داستان: گلهان و ماوی مرمره
داستان «من عروسک گلهانم» بر محور دو قهرمان اصلی می چرخد که هر یک به نوعی نمادی از معصومیت و مقاومت هستند. درک این شخصیت ها و ارتباط عمیق آن ها با یکدیگر، کلید فهم پیام های درونی کتاب است.
گلهان: راوی معصوم یک روایت بزرگ
گلهان شخصیت اصلی و راوی داستان است؛ دختربچه ای معصوم، با احساسات لطیف و تخیلی بسیار قوی. او نه تنها یک شخصیت داستانی، بلکه نمادی از کودکانی است که در سراسر دنیا، بدون هیچ گناهی، قربانی حوادث و درگیری های بزرگسالان می شوند. گلهان دنیای خاص خود را دارد، پر از بازی، رویا و علاقه ای بی حدوحصر به پدرش. او با همین معصومیت و سادگی، شاهد بزرگ ترین فاجعه زندگی اش می شود و با زبانی کودکانه تلاش می کند تا آنچه را که از درک بزرگسالان فراتر می رود، بفهمد و معنا کند. تخیل او نه تنها به او کمک می کند تا با درد کنار بیاید، بلکه راهی برای برقراری ارتباط با پدری می شود که دیگر در کنارش نیست. این ویژگی ها باعث می شوند که خواننده از همان ابتدا با گلهان همذات پنداری کرده و او را به عنوان صدایی از دل رنج اما سرشار از امید بپذیرد.
جودت کلیچلار: پدر، قهرمان و نماد ایثار
پدر گلهان، جودت کلیچلار، شخصیتی محوری در داستان است، هرچند حضور فیزیکی او در بخش هایی از روایت کمرنگ می شود. او قهرمانی است که نه با سلاح، بلکه با عشق به انسانیت و میل به کمک رسانی، راهی سفر پرخطر کشتی آزادی می شود. جودت کلیچلار، نمادی از ایثار و از خودگذشتگی است؛ پدری که برای یک آرمان بزرگ، خانواده و جان خود را فدا می کند. تأثیر او بر زندگی گلهان فراتر از یک حضور پدرانه است؛ او برای گلهان، الگویی از شجاعت، همدلی و ایمان است. شهادت او نه تنها غم بزرگی را بر دل دخترش می نشاند، بلکه او را به سمتی سوق می دهد که زندگی اش را با یاد و خاطره پدرش معنا کند و میراث او را در دل خود زنده نگه دارد. ارتباط عمیق و عاشقانه گلهان با پدرش، ستون فقرات عاطفی داستان را تشکیل می دهد.
کشتی ماوی مرمره: نه فقط یک وسیله، که همدمی زنده
کشتی ماوی مرمره در این کتاب، صرفاً یک وسیله نقلیه یا صحنه وقوع حادثه نیست؛ بلکه به گونه ای نمادین و حتی شخصیت گونه، بخشی از داستان می شود. برای گلهان، این کشتی موجودی زنده و رفیقی قابل اعتماد است که پدرش را با خود برده و بازگردانده است. او با ماوی مرمره حرف می زند، درد دل می کند و حتی از او انتظار پاسخ دارد. این «شخصیت بخشی» به کشتی، بُعدی شاعرانه و احساسی به روایت می بخشد و به گلهان کمک می کند تا با غیاب پدرش کنار بیاید. کشتی ماوی مرمره در ذهن گلهان، یادآور لحظات آخر با پدر و حامل رازهای ناگفته ای است که تنها او و دریا می توانند از آن ها باخبر باشند. این ارتباط فراواقعی، نشان دهنده قدرت تخیل گلهان در مواجهه با واقعیت های تلخ است و مرز بین واقعیت و خیال را در دنیای او کمرنگ می کند و یک لایه عمیق تر به درک مخاطب از داستان اضافه می کند.
خلاصه کامل داستان: از ساحل تا قلب حادثه و بازگشت امید
کتاب «من عروسک گلهانم» سفر پرفراز و نشیب گلهان را از روزهای آرام و دلنشین کنار پدرش تا مواجهه با فاجعه و پس از آن، یافتن امید در دل اندوه، با زبانی شیوا و لطیف روایت می کند.
رویای سفر با پدر: آغاز ماجرای ماوی مرمره
داستان با صحنه هایی از زندگی شیرین و پر از مهر و محبت گلهان در کنار پدرش، جودت کلیچلار، آغاز می شود. پدر، مردی مهربان و با ایمان است که تصمیم می گیرد برای کمک رسانی به مردم مظلوم غزه، سوار بر کشتی ماوی مرمره شود. این کشتی، قرار است کمک های بشردوستانه را از استانبول به غزه برساند و سد محاصره را بشکند. گلهان، دختربچه ای با چشمانی کنجکاو و دلی پر از اشتیاق، شیفته ی این سفر می شود. او مدام از پدرش می پرسد که آیا می تواند همراه او برود. با چشمان کودکانه و ذهنی سرشار از رویا، این سفر را ماجرایی پرهیجان و پر از قهرمانی تصور می کند. پدرش با صبر و مهربانی برای او توضیح می دهد که چرا نمی تواند همراهی اش کند، اما در دل گلهان، رویای سفر با ماوی مرمره و پدرش، شعله ور باقی می ماند. او از زبان پدر می شنود که این سفر برای رساندن امید و نان به کودکانی است که چیزی ندارند، و همین حرف ها بذر همدلی و ایثار را در قلب کوچک گلهان می کارد.
خداحافظی تلخ و ردپای دلتنگی
لحظه خداحافظی فرا می رسد. در اسکله ای شلوغ و پر از وداع، پدر با دختر کوچکش وداع می کند. این صحنه، یکی از تأثیرگذارترین بخش های اولیه داستان است. گلهان که هنوز به طور کامل مفهوم خطر یا جدا شدن طولانی مدت را درک نمی کند، تنها دلتنگی را حس می کند. آغوش گرم پدر، بوی پیراهنش و نگاه مهربانش، تصاویری هستند که تا ابد در ذهن گلهان حک می شوند. او با چشمانی اشکبار اما قلبی سرشار از امید به بازگشت پدر، او را به ماوی مرمره می سپارد. پدر به او قول می دهد که به زودی بازمی گردد و هدایای زیادی با خود خواهد آورد. این قول، مانند ریسمانی نازک، امید گلهان را به بازگشت پدر گره می زند و او را در انتظار روزهای آینده نگه می دارد. اما در عمق قلبش، حس مبهمی از اضطراب و دلتنگی ریشه می دواند که حتی رویاهای کودکانه او نیز نمی تواند آن را کاملاً بپوشاند.
حمله به کشتی و انتظار پردلهره
چند روز پس از حرکت کشتی، خبر ناگوار حمله به ماوی مرمره در رسانه ها منتشر می شود. این خبر، مانند صاعقه ای بر سر خانواده گلهان فرود می آید. گلهان از طریق بزرگترها و تلویزیون، با تصاویری مبهم و خبری ناخوشایند مواجه می شود. در ابتدا نمی تواند ابعاد فاجعه را درک کند؛ او تنها می بیند که مادر و اطرافیانش غمگین و نگران هستند. سؤالات بی شماری در ذهن کوچک او شکل می گیرد: «پدر کجاست؟»، «آیا ماوی مرمره آسیب دیده است؟»، «چرا همه گریه می کنند؟» او مدام از مادرش درباره پدر می پرسد و هر بار با پاسخ های مبهم یا نگاه های غمگین بزرگترها روبرو می شود. روزها و شب ها در انتظار و بی خبری می گذرند. هر صدای زنگ خانه، هر خبری از تلویزیون، کورسوی امیدی را در دل او روشن می کند، اما هر بار این امید به ناامیدی تبدیل می شود. گلهان در این مدت، هر شب با عروسکش حرف می زند، برایش از پدر می گوید و از او می خواهد که پدر را بازگرداند. این انتظار، تجربه ای دردناک از بی قراری و دلشوره را برای خواننده تداعی می کند، تجربه ای که از دید یک کودک معصوم به مراتب تأثیرگذارتر است.
عروسک گلهان: رفیق تنهایی و پناهگاه خیال
در اوج دلتنگی و نگرانی برای پدر، عروسک گلهان تبدیل به نزدیک ترین رفیق و پناهگاه او می شود. این عروسک، که گلهان نامی برایش انتخاب می کند و آن را به شکلی نمادین، «همدم پدر» می داند، نه تنها یک اسباب بازی ساده نیست، بلکه تبدیل به محرم اسرار و آرزوهای او می شود. گلهان با عروسکش حرف می زند، او را در آغوش می گیرد و تمام احساسات، ترس ها و امیدهای خود را با او در میان می گذارد. او پدر را در عروسک می بیند، امید به بازگشتش را در چشمان بی جان آن می جوید و حتی گاهی اوقات، پاسخ های دلخواه خود را از زبان عروسک می شنود. این ارتباط تخیلی، به گلهان کمک می کند تا با غیاب پدرش کنار بیاید و احساس تنهایی را کمتر کند. عروسک، نمادی از حضور غایب پدر و پلی است بین دنیای واقعیت تلخ و دنیای شیرین تخیلات کودکانه گلهان. این رویکرد به خواننده اجازه می دهد تا عمق رابطه کودک با ابژه های خود را درک کند و ببیند چگونه در بحران ها، حتی یک عروسک ساده می تواند به تکیه گاهی عاطفی تبدیل شود.
برای گلهان، عروسکش نه تنها یک اسباب بازی بود، بلکه پاره ای از وجود پدرش را در خود داشت. او آن را محکم در آغوش می فشرد، انگار که گرمای دست پدر را دوباره حس می کند؛ یک رفیق بی زبان، اما پر از همدردی در دنیای پر اضطراب او.
بازگشت زخمی ماوی مرمره و رویارویی با حقیقت
پس از گذشت مدتی طولانی و پر از تشویش، خبر بازگشت کشتی ماوی مرمره به گوش می رسد. اما این بازگشت، نه بازگشتی با شکوه و پیروزمندانه، بلکه بازگشتی زخمی و اندوهناک است. گلهان همراه خانواده اش به اسکله می رود تا شاهد بازگشت کشتی باشد. دیدن ماوی مرمره ای که حالا دیگر آن هیبت اولیه را ندارد، با بدنه آسیب دیده و زخم های عمیق، قلب کوچک گلهان را فشرده می کند. او حس می کند که کشتی نیز مانند او، زخمی و غمگین است. با چشمان معصومش به کشتی نگاه می کند، گویی در چشمان او، ردپای پدرش را جستجو می کند. در همین لحظات است که حقیقت تلخ شهادت پدر، به تدریج بر گلهان آشکار می شود. بزرگترها، با احتیاط و اندوه، خبر شهادت جودت کلیچلار را به او می دهند. این لحظه، نقطه عطف داستان و تجربه ای شوکه کننده برای گلهان است. او ابتدا نمی تواند این واقعیت را بپذیرد، اما با دیدن اشک های مادر و اطرافیانش، کم کم متوجه می شود که پدرش دیگر هرگز باز نخواهد گشت. مهناز فتاحی با ظرافت خاصی این رویارویی تلخ را روایت می کند و نشان می دهد که چگونه یک کودک با مفهوم مرگ و از دست دادن مواجه می شود. گلهان تلاش می کند با کشتی حرف بزند، از او بپرسد که پدرش کجاست، اما کشتی فقط سکوت می کند و این سکوت، گویای همه چیز است.
فراتر از غم: تبدیل رنج به پایداری
شهادت پدر، برای گلهان ضربه ای عظیم است. او دوره هایی از غم، سکوت و حتی انکار را تجربه می کند. دنیا در چشمان او رنگ دیگری به خود می گیرد، اما به تدریج و با حمایت مادر و خانواده اش، گلهان شروع به کنار آمدن با این واقعیت می کند. او به جای تسلیم شدن در برابر غم، راهی برای تبدیل رنج به پایداری و امید می یابد. یاد و خاطره پدر، دیگر نه یک منبع اندوه صرف، بلکه الهام بخش او برای ادامه زندگی می شود. گلهان سعی می کند راه پدرش را ادامه دهد، هرچند به شیوه ای کودکانه. او به جای غرق شدن در ناامیدی، به دنبال معنایی جدید در زندگی خود می گردد. خانواده نیز با تکیه بر ایمان و همبستگی، تلاش می کنند تا زخم های این فقدان را التیام بخشند. گلهان می آموزد که عشق و یاد پدر همیشه با اوست و حضور او فراتر از کالبد فیزیکی است. او حالا با هر نگاه به دریا، هر نسیمی که می وزد، و حتی با عروسکش، با پدرش ارتباط برقرار می کند. این بخش از داستان، پیامی قوی درباره قدرت روح انسانی در مواجهه با سختی ها را منتقل می کند و نشان می دهد که چگونه می توان از دل تاریک ترین لحظات، کورسوی امید را یافت و به زندگی ادامه داد.
درون مایه ها و پیام های کلیدی من عروسک گلهانم
کتاب «من عروسک گلهانم» فراتر از یک داستان ساده، حاوی لایه های عمیقی از درون مایه ها و پیام های کلیدی است که آن را به اثری ماندگار و تأثیرگذار تبدیل کرده است.
جنگ از نگاه یک کودک: سادگی و عمق در روایت فاجعه
یکی از مهم ترین درون مایه های کتاب، نگاه کودکانه به جنگ و فاجعه است. مهناز فتاحی به طرز ماهرانه ای، حوادث تلخ و پیچیده را از دیدگاه معصومانه گلهان روایت می کند. این نگاه، به خواننده اجازه می دهد تا ابعاد انسانی و عاطفی جنگ را بدون درگیر شدن در جزئیات خشونت آمیز و سیاست های پیچیده، درک کند. روایت گلهان، مفاهیم بزرگی چون شهادت، ایثار، غم و امید را با سادگی و خلوص خاص کودکان به تصویر می کشد و عمق تأثیر آن ها را بر زندگی یک خانواده نشان می دهد. این سادگی، نه تنها از بار سنگین موضوع نمی کاهد، بلکه آن را برای مخاطب نوجوان ملموس تر و قابل هضم تر می سازد و حس همدلی او را برمی انگیزد.
شهادت، ایثار و میراثی ماندگار
در قلب داستان، مفاهیم شهادت و ایثار قرار دارند. پدر گلهان، با ایثار جان خود در راه کمک به مظلومان غزه، نمادی از از خودگذشتگی می شود. کتاب، این مفهوم را از دید یک کودک به گونه ای تبیین می کند که شهادت نه تنها به معنای از دست دادن، بلکه به معنای یک انتخاب آگاهانه برای آرمان های والاتر است. شهادت پدر، میراثی از شجاعت و انسانیت را برای گلهان و خانواده اش به یادگار می گذارد. این میراث، آن ها را برای ادامه راه و حفظ ارزش هایی که پدر برایشان جنگید، قوی تر می سازد. کتاب به خوبی نشان می دهد که چگونه یاد یک شهید، می تواند الهام بخش نسل های بعدی باشد و چراغ راه آن ها را روشن کند.
امید و پایداری در برابر چالش ها
با وجود تمام غم و اندوهی که در داستان جاری است، امید و پایداری به عنوان دو ستون اصلی پیام کتاب خودنمایی می کنند. گلهان با وجود فقدان بزرگ پدر، در نهایت تسلیم ناامیدی نمی شود. او به کمک تخیلاتش، عروسکش و حمایت خانواده، راهی برای ادامه زندگی می یابد. کتاب «من عروسک گلهانم» به خواننده می آموزد که حتی در تاریک ترین لحظات، می توان بارقه های امید را جستجو کرد و با تکیه بر قدرت درونی و ایمان، بر چالش ها غلبه یافت. این پایداری، نه به معنای فراموشی درد، بلکه به معنای پذیرش آن و یافتن معنایی جدید در دل رنج است.
عدالت خواهی و همدلی جهانی
حادثه کشتی ماوی مرمره، نمادی از یک حرکت عدالت خواهانه و بشردوستانه است. کتاب، با پرداختن به این حادثه از دید گلهان، حس همدلی و درک جهانی را در مخاطب تقویت می کند. خواننده با سرنوشت مردم غزه و کسانی که برای کمک به آن ها فداکاری کردند، آشنا می شود. این اثر، فراتر از مرزهای جغرافیایی، پیامی جهانی درباره اهمیت کمک به مظلومان، ایستادگی در برابر ظلم و آرمان عدالت خواهی را به نسل نوجوان منتقل می کند. «من عروسک گلهانم» به آن ها می آموزد که دغدغه های انسانی، فارغ از نژاد و ملیت، مهم هستند و می توانند الهام بخش اعمال بزرگ باشند.
تخیل: ابزاری برای مواجهه با واقعیت تلخ
تخیل گلهان، نقش حیاتی در مواجهه او با واقعیت تلخ فقدان پدر ایفا می کند. عروسک او، کشتی ماوی مرمره و حتی مکالمات درونی اش، همگی ابزارهایی هستند که تخیل او برای پردازش غم و حفظ ارتباط با پدر به کار می گیرد. این درون مایه نشان می دهد که چگونه خلاقیت و تخیل، می توانند در دوران سخت، به پناهگاهی امن و قدرتمند برای کودکان تبدیل شوند. از طریق تخیل، گلهان قادر است با پدرش در دنیای ذهنی خود ارتباط برقرار کند و از این طریق، درد جدایی را تاب بیاورد. این بخش از داستان، اهمیت پرورش تخیل در کودکان و نقش آن در سلامت روانی آن ها را به خوبی برجسته می کند.
چرا این کتاب را بخوانیم؟ ارزش های پنهان من عروسک گلهانم
خواندن کتاب «من عروسک گلهانم»، فراتر از لذت یک داستان خوانی ساده، فواید و ارزش های پنهان بسیاری دارد که آن را به انتخابی عالی برای نوجوانان و حتی بزرگسالان تبدیل می کند. این کتاب در واقع یک تجربه است، تجربه ای که تا مدت ها در ذهن و قلب خواننده باقی می ماند.
درکی متفاوت از تاریخ و رویدادها
اغلب ما تاریخ را از طریق کتاب های درسی یا مستندات خشک و رسمی می آموزیم. اما «من عروسک گلهانم»، دریچه ای جدید به یکی از رویدادهای مهم تاریخی معاصر، یعنی حادثه کشتی ماوی مرمره، می گشاید. این کتاب تاریخ را نه به صورت حقایق سرد و بی روح، بلکه از دیدگاهی کاملاً انسانی و از خلال احساسات یک کودک روایت می کند. خواننده به جای صرفاً دانستن درباره یک حادثه، آن را «تجربه» می کند؛ رنج ها، امیدها، و تأثیرات واقعی آن بر زندگی انسان ها را از نزدیک حس می کند. این رویکرد، درکی عمیق تر و ملموس تر از تاریخ ایجاد می کند و به نوجوانان می آموزد که پشت هر رویداد تاریخی، داستان های شخصی و تأثیرات انسانی نهفته است.
تقویت حس همدلی و درک جهانی در نوجوانان
یکی از بزرگ ترین ارزش های تربیتی این کتاب، توانایی آن در تقویت حس همدلی در خوانندگان، به ویژه نوجوانان است. داستان گلهان، آن ها را با رنج و از دست دادن آشنا می کند و به آن ها نشان می دهد که چگونه رویدادهای دوردست می توانند بر زندگی کودکان دیگر تأثیر بگذارند. با خواندن این کتاب، نوجوانان می توانند خود را جای گلهان بگذارند، غم او را حس کنند و با مبارزه اش برای کنار آمدن با فقدان، همذات پنداری کنند. این تجربه، دامنه درک آن ها از جهان و مسائل انسانی را گسترش می دهد و آن ها را نسبت به درد و رنج دیگران، حساس تر و مسئولیت پذیرتر می سازد. «من عروسک گلهانم» پلی است برای اتصال قلب های کوچک به دغدغه های بزرگ جهانی.
گنجینه ای از ارزش های آموزشی و تربیتی
این کتاب نه تنها یک داستان است، بلکه گنجینه ای از درس های ارزشمند تربیتی و اخلاقی را در خود جای داده است. مفاهیمی چون شجاعت، مقاومت، اهمیت خانواده، از خودگذشتگی، و حتی نقش تخیل در مواجهه با سختی ها، به شکلی غیرمستقیم و در قالب داستان، به خواننده آموزش داده می شود. نوجوانان می آموزند که چگونه می توان در برابر مشکلات ایستادگی کرد، امید را از دست نداد و با عشق و یاد عزیزان از دست رفته زندگی کرد. کتاب به آن ها درس هایی درباره پذیرش غم، یافتن قدرت درونی و تبدیل رنج به عاملی برای رشد و تعالی می دهد. این آموزه ها، پایه های اخلاقی و روانی محکمی برای شکل گیری شخصیت نوجوانان فراهم می کند.
تجربه یک داستان واقعی و تأثیرگذار که تا مدت ها در ذهن می ماند
ویژگی بارز دیگر «من عروسک گلهانم»، واقعی بودن ریشه های داستان است. این حقیقت که داستان بر اساس خاطرات واقعی یک کودک نوشته شده، بر تأثیرگذاری آن به شدت می افزاید. خواننده می داند که آنچه می خواند، صرفاً یک قصه نیست، بلکه پژواکی از زندگی واقعی یک انسان است. این واقع گرایی، کتاب را به تجربه ای عمیق تر و فراموش نشدنی تر تبدیل می کند. روایت مهناز فتاحی آنقدر زنده و توصیفی است که مخاطب احساس می کند خودش نیز در حال تجربه داستان است. این کتاب، پس از پایان یافتن، تا مدت ها در ذهن خواننده طنین انداز می شود و او را به فکر وا می دارد؛ فکری درباره زندگی، مرگ، امید و قدرت بی انتهای روح انسانی.
جمع بندی: صدایی از دل امید
«من عروسک گلهانم»، اثری است که جایگاهی ویژه در ادبیات کودک و نوجوان ایران یافته است. مهناز فتاحی با قلم توانای خود، نه تنها رویدادی تاریخی را روایت می کند، بلکه به عمق احساسات انسانی نفوذ کرده و داستانی از رنج، فقدان و در نهایت، امید می آفریند. این کتاب، گلهان را به عنوان نمادی از کودکی معصوم و در عین حال مقاوم معرفی می کند که با تکیه بر تخیل و عشق به پدرش، از دل سیاه ترین لحظات، کورسوی امید را می یابد. پیام اصلی کتاب، پیامی قدرتمند درباره ایستادگی، پایداری و این حقیقت است که حتی در میان بزرگترین مصائب، می توان معنا و روشنی را پیدا کرد.
این کتاب، فراتر از یک خلاصه، دعوتی است به تأمل، به همدلی و به یافتن زیبایی های پنهان در دل سخت ترین تجربیات. «من عروسک گلهانم» داستانی است که با هر صفحه، مخاطب را به دنیای پر از احساسات گلهان نزدیک تر می کند و به او می آموزد که عشق و یاد عزیزان، هرگز نمی میرد و در اشکال مختلف، در زندگی ما جریان خواهد داشت. اگر به دنبال تجربه ای عمیق و تأثیرگذار هستید، خواندن این کتاب ارزشمند را به هیچ عنوان از دست ندهید. نسخه کامل کتاب «من عروسک گلهانم» را تهیه کنید، خود را در دنیای گلهان غرق سازید و دیدگاه ها و احساسات خود را پس از مطالعه با دیگران به اشتراک بگذارید.