بانک در ایران چگونه تاسیس شد؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ رحمت رمضانی: چهاردهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۶ شمسی، قانونی از مجلس شورای ملی گذشت که به موجب آن، دولت، مأمور تاسیس بانکی برای پیشرفت امور بازرگانی و کشاورزی و پیشه و هنر شد. سرمایه این بانک طبق قانون، ۱۵۰ میلیون ریال پیشبینی شده بود که قرار شد از محل فروش جواهرات سلطنتی تامین شود.
چون از این کار، سرمایه کافی به دست نیامد، به کمک دولت، مبلغ بیست میلیون ریال سرمایه مقدماتی به بانک داده شد. پس از تصویب این تصمیم در کمیسیون دارایی مجلس، بانک ملی ایران در ۱۷ شهریور ماه ۱۳۰۷ شمسی رسماً افتتاح شد. برای نقشی که تاسیس بانک ملی در ایران داشت با «دکتر سید لیلا موسوی» پژوهشگر تاریخ معاصر به گفتوگو نشستیم که در ذیل میآید.
** به عنوان اولین سؤال، بفرمایید چه رابطهای میان قرارداد معروف رویتر و تاسیس بانک شاهنشاهی وجود دارد؟
تاسیس بانک شاهنشاهی در ایران در سال ۱۸۸۹ میلادی نتیجه امتیازی بود که به بارون جولیوس دو رویتر واگذار شده بود. عصر ناصرالدین شاه و دوران نیم قرنی حکومت او در ایران به واسطه امتیازات فراوانی که به کشورهای خارجی واگذار شد به نام عصر امتیازات معروف شد و امتیاز رویتر نیز یکی از زیانبارترین این امتیازات بود.
امتیازی که هرچند به دلیل مخالفتهای شدید داخلی و اعتراض روسها لغو شد، اما چندین سال بعد رویتر با تمسک جستن به آن، با حمایت مستقیم مقامهای انگلیسی و سفارت این کشور در تهران به ویژه سر ادموند ولف، امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی را در ایران دریافت کرد. بانکی که هرچند نامی به ظاهر ایرانی داشت، اما عملاً موسسهای انگلیسی بود که ایرانیان نقشی در اداره امور آن نداشتند.
بانک شاهنشاهی با در اختیار گرفتن حق چاپ اسکناس و کنترل ضرابخانه دولتی در واقع کنترل نظام مالی ایران را هم به دست آورد تا جایی که این بانک را خزانه انگلستان در ایران مینامیدند.
تشکیل و قدرت گرفتن بانک شاهنشاهی به معنای پیوند میان قدرت و ثروت انگلیسیها در ایران بود تا این قدرت استعماری نفوذ خود را در اقصی نقاط کشور گسترش دهد. تشکیل این بانک با وجود نیاز ایران به تامین سرمایه از طریق موسسات مالی به واسطه نحوه عمل این بانک عملا هیچ سودی برای اقتصاد کشور نداشت.
«براساس اساسنامه، سرمایه مجاز بانک چهار میلیون لیره تعیین شده بود که یک میلیون لیره آن (معادل سه میلیون و پانصد هزار تومان) نقداً پرداخت شده بود. در ابتدای کار قسمت عمده سرمایه بانک شاهی در ایران بود، ولی بعدها، بر اثر افزایش سرمایه سپردههای دولت و مردم تمام سرمایه به انگلیس منتقل شد، به نحوی که بانک شاهی دیناری در ایران سرمایه گذاری نکرد.»
بدین ترتیب «بانک شاهنشاهی ایران نه تنها از آغاز تاسیس میلیونها لیره و دلاری را که برای این مملکت اهمیت حیاتی داشت به صورت سود ویژه در هر سال از کشور خارج ساخت و به جیب سرمایه داران انگلیسی ریخت بلکه در طول مدت عملیات خود دست به یک سلسله اقداماتی زد که به گواه نویسندگان بیگانه و حتی نویسندگان انگلیسی به حال کشور زیانبار بوده است.»
** بانک شاهنشاهی در دوران فعالیت خود به جای آنکه با دادن وامهای ارزان قیمت به تقویت اقتصاد داخلی کمک کند، به جذب وجوه ایرانیان و کسب سود از این طریق میپرداخت. اما یکی از بزرگترین اقدامات منفی این بانک تلاش برای ایجاد مانع بر سر راه تشکیل بانک ملی بود.
زمزمههای تشکیل بانک ملی در ایران از چه زمانی شروع شد و طبیعتا بانک شاهی نیز از مخالفان تشکیل بانک ملی بود در این زمینه بفرمایید؟
وضعیت وخیم مالی در آخرین سالهای حیات حکومت قاجاریه و خالی بودن خزانه کشور اوضاع اقتصادی ایران را در آن دوران به وخامت کشانده بود.
در همان سالها و به دنبال شرایط رقت بار اقتصادی بود که ایده تشکیل بانکی ملی با هدف تقویت بنیانهای اقتصاد داخلی از سوی حاج محمدحسن امینالضرب تاجر و صراف مشهور آن دوره تقدیم ناصرالدین شاه شد تا شاید پادشاه قاجار و دولتش چشمانشان را به روی مشکلات کشور بگشایند و در راه تاسیس بانک ملی و استقلال اقتصادی قدم بگذارند. این پیشنهاد، اما به این بهانه که فعلا تشکیل بانک ملی به صلاح دولت نیست ره به جایی نبرد، تا اینکه زمانه مشروطیت رسید:
پس از استقرار مشروطیت هنگامی که دولت از مجلس شورای ملی اجازه استقراض خارجی خواست، احساسات ملی که از وامهای گذشته و رفتار بانکهای بیگانه جریحه دار شده بود به هیجان آمد و نمایندگان ملت به منظور قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی بانکهای مزبور و ترمیم وضع مالی خزانه در تاریخ پنجم آذرماه ۱۲۸۵ ضمن مخالفت با استقراض خارجی تاسیس یک بانک ملی را خواستار شدند. پس از آنکه جمعی از بازرگانان و صرافان تعهد مشارکت کردند و اجازه تشکیل بانک صادر شد اعلان آن در تاریخ نهم آذرماه ۱۲۸۵ منتشر گردید.
علت اصلی کوتاه آمدن لندن بر سر واگذاری امتیاز چاپ اسکناس نه وارد شدن از در دوستی و سیاست همراهی با ایرانیان، بلکه کسب امتیازاتی بزرگتر بود و به همین دلیل با دست برداشتن از حمایت بانک شاهنشاهی مدیران این بانک نیز با دریافت امتیازاتی دیگر در برابر واگذاری حق چاپ اسکناس به بانک ملی ایران کوتاه آمدند. آن امتیاز بزرگتر نفت ایران بود.
اما تلاشهای اولیه برای تشکیل بانک ملی با کارشکنی بانک شاهنشاهی که از حمایت مستقیم دولت انگلستان در ایران برخوردار بود عملی نشد. ادوارد براون نویسنده انگلیسی تاریخ انقلاب مشروطه نیز در اثر خود با اذعان به شور و شوق ایرانیان برای تاسیس بانک ملی مینویسد:
حتی بینوایان و مسکینان به کمک برخاستند. دانشجویان به فروش کتابهای خود اقدام نموده و زنان برای تهیه سرمایه بانک به فروش زیورآلات و حتی قطع و فروش گیسوان خود پرداختند. یک میلیون تومان در تهران جمع آوری شد و پرداخت یک میلیون تومان دیگر را میهن پرستان آذربایجان متعهد گردیدند و نزدیک بود که تاسیس بانک ملی ایران در سال ۱۲۸۷ جامه عمل بپوشد و هدف آزادیخواهان به مورد عمل نهاده شود که بانک شاهنشاهی به عمل پرداخت و با خارج ساختن پول از جریان و از دست بازگانان و به اصطلاح اقتصادیون، تنگ نمودن بازار پول اشکالات مالی و پولی فراوانی در کشور تولید نمود. بانکهای بیگانه تا توانستند در کمیابی پول در بازار کوشیدند.
با این همه با توجه به خواست اکثریت ایرانیان برای استقلال اقتصادی و با تصویب مجلس شورای ملی در نهایت بانک ملی ایران در شهریور ماه ۱۳۰۷ شمسی کار خود را آغاز کرد.
** در مورد تلاش بانک شاهنشاهی در تضعیف بانک ملی بفرمایید؟
تاسیس بانک ملی در واقع زنگ خطری برای بانک شاهنشاهی به حساب میآمد به همین دلیل پس از تاسیس آن نیز بانک شاهنشاهی درصدد برآمد تا به طرق مختلف در مسیر عملکرد و گسترش این بانک مانع تراشی کند. یکی از مخالفتهای اصلی که در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰ شمسی شدت گرفت مخالفت مسئولین بانک شاهنشاهی با واگذاری حق چاپ اسکناس به بانک ملی بود. این حق به واسطه امتیاز رویتر و همراه با امتیازاتی همچون معافیت از مالیات و کنترل خزانه به بانک شاهنشاهی رسیده بود، اما با تاکید نمایندگان مجلس و خواست عمومی در نهایت مقامهای سیاسی انگلیسی صاحب نفوذ در این بانک تسلیم شدند. علت اصلی کوتاه آمدن لندن البته نه وارد شدن از در دوستی و سیاست همراهی با ایرانیان، بلکه کسب امتیازاتی بزرگتر بود و به همین دلیل با دست برداشتن از حمایت بانک شاهنشاهی مدیران این بانک نیز با دریافت امتیازاتی دیگر در برابر واگذاری حق چاپ اسکناس به بانک ملی ایران کوتاه آمدند.
واگذاری این امتیاز به بانک ملی در واقع مانوری سیاسی از سوی انگلستان برای ترمیم چهره خود و مهره دست نشانده اش در میان مردم ایران بود. زیرا در این سالها که دیگر از نفوذ روسیه در ایران خبری نبود انگلیسیها میدانستند بدون یکه تازی بانک شاهنشاهی در ایران نیز میتوانند کنترل اقتصاد کشور را در اختیار داشته باشند. در واقع انگلستان اندیشه دیگری در سر داشت:، چون انگلیسیها در سال ۱۹۳۰ در نظر داشتند که در آتیه امتیاز نفت جنوب را به سود خود و به زیان ملت ایران برای چندسالی تمدید نمایند و از این راه درآمد بیشتری عاید سرمایه داران خود سازند لذا برای انجام این عمل و تهیه مقدمات جهت مانور سیاسی که بعداً به وقوع پیوست ناگزیر بودند رضاشاه را مخالف سیاست رسوخ انگلستان در ایران جلوه داده و او را مخالف سیاست استعماری انگلستان در ایران معرفی نمایند تا بتوانند در موقع خود نتیجه مطلوبه را به دست آورند.
در این صورت انتزاع حق صدور اسکناس از بانک شاهنشاهی بهترین طریق وصول به این هدف و بزرگترین وسیله جلوگیری از برانگیختن احساسات مردم علیه انگلیسیها به طور موقت بود که بالأخره با موفقیت کامل انجام گرفت.
** افتتاح بانک ملی ایران در ایران چه برکاتی داشت؟
تاسیس بانک ملی در ایران با وجود شادمانی ایرانیان برای انگلستان خوش یمن نبود. چرا که نقش نماینده آنها در ایران یعنی بانک شاهنشاهی را کمرنگ میکرد. بانکی که هرچند در ظاهر بانکی خصوصی بود، اما عملا تحت تاثیر سیاستهای لندن اداره میشد و وجودش در ایران به معنای اداره نظام مالی و اقتصادی این کشور بود و استقلال مالی کشور را از میان برده بود.
بانکداری مدرن برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی و غربی در ایران سابقه چندانی ندارد. در واقع نظام مالی ایران تا ابتدای قرن سیزده شمسی به صورتی سنتی و ابتدایی اداره میشد و از زمان سلطنت ناصرالدین شاه به بعد بیش از آنکه در اختیار دولت باشد در اختیار کشورهای خارجی بود.
انگلستان و روسیه تزاری به همان نسبت که سکان سیاست را در ایران در اختیار داشتند، اقتصاد کشور را هم بسان سایر مستعمراتشان میان خود تقسیم کرده بودند.
از یکسو بانک شاهی انگلستان و از سویی دیگر بانک استقراضی روس نظام مالی ایران را در اختیار گرفته و اقتصاد ایران را به سمت و سویی که منافعشان ایجاب میکرد، هدایت میکردند و در این زمینه برای چپاول منابع ایران رقابت داشتند. به تدریج و به ویژه پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه با سقوط تزارها و روی کارآمدن نظام بلشویکی، حیات بانک استقراضی روس رسماً خاتمه یافت و بانک شاهی به اصلیترین بانک فعال خارجی در ایران بدل شد. فرصتی طلایی که نصیب انگلستان شده بود تا نفوذ سیاسی خود را با نفوذ تمام عیار اقتصادی کامل کند.
** در پایان از چرایی پایان کار بانک شاهنشاهی بفرمایید؟
با پایان جنگ جهانی دوم آفتاب قدرت انگستان نیز به تدریج غروب کرد. با خروج رضاشاه از صحنه قدرت در ایران و روی کارآمدن محمدرضاشاه این آمریکاییها بودند که به سرعت جا پای قدرت سابق استعماری میگذاشتند و به همین دلیل بانک شاهنشاهی نیز قدرت خود را در دهه ۱۳۳۰ شمسی از دست داد و در نهایت در سال ۱۳۳۱ به کارش در ایران خاتمه داد.
با این همه، اما فعالیت چند دههای این بانک و اقداماتش در جلوگیری از تشکیل بانک ملی و واگذاری مدیریت مالی اقتصاد ایران به این بانک کاری کرد تا اقتصاد کشور مدتی طولانی نه از تهران بلکه از لندن اداره شود. اقداماتی که بانک شاهنشاهی را همچون انگلستان در تاریخ ایران بدنام ساخته است.