عمومی

تیم‌ملی به انگلیس نباخت! – مجله زنده خبری

من پیغمبر نیستم اما در جام جهانی گذشته نوشتم وای به حال مردمی که شادی دیگری جز فوتبال ندارند و تنها عامل وحدت قومی و ملی آنها فوتبال است. و دیروز آن عامل واحد سقوط کرد. در برابر همه ما و در عین حال بی ایمانی مردمی که هموطن ما هستند و هم مانند برادران و خواهران ما. بعد از هر گلی که ملی پوشان می زدند به هوا می پریدند و خوشحالی خود را بدون تعارف به صورت ما فریاد می زدند. وقتی دماغ بیرانوند ترکید و خون پیراهن شماره یک را پاشید، چنان قهقهه زدند که دشمن قدیمی این آب و خاک به زانو در آمد و گویی این بچه مهمانی خودستایشگر، بی خار، همان چهار بود. سال‌ها پیش او یکی از گران‌ترین پنالتی‌ها بود، او بهترین فوتبالیست‌های جهان را مهار کرد و آن همه هیجان و غرور را برای ما به ارمغان آورد. این حجم از نفرت و کینه برای من غیر قابل باور بود. آیا امکان دارد؟ اما این کار انجام شد و انگلیسی ها توانستند این تیم از دست رفته را نابود کنند. آره

بچه ها قبل از بازی مسابقه را باخته بودند. حتی قبل از اینکه دماغ بیرانوند منفجر شود و کیروش با دو دست به او ضربه بزند. وقتی بچه های تیم چینی آقای رئیسی را پیش ایشان بردند، باختیم. مثلاً چه خبر است؟ او قبل از او شریک احتمالی پیروزی تیم ملی شد. و نتیجه این همه زحمت و تلاش را باید به پای آنها نوشت و مثلاً اگر شانس با ما بود و تیم ملی انگلیس در یک اتفاق غیرمنتظره و معجزه آسا قرار می گرفت – و اگر نه این که بسیاری از بحران های این کشور با دعا حل شد و معجزه به خیر شد – ما پیروز شدیم و مردم ناگهان همه چیز را فراموش کردند و خوشحال شدند که ما از کاروان عقب نبودیم. اگر این اتفاق بیفتد، بعد از این واقعه، آقای محیر العقول، رئیس جمهور به مشاوران خردمند خود احترام می گذارد و برایشان ارزش قائل می شود. غیرممکنه ولی حتما مثل اون بنده خدایی که با یه لیوان ماست کنار ساحل نشسته بود و به فکر درست کردن یه میلک شیک بزرگ بود با خودشون میگفتن: اگه میشه چی! و حالا تمام شده انگار که سوراخ نماز گم شده و از قضا کیسه صفرا بزرگ شده است.

آنقدر ترسیده بودند که حتی یک درصد هم شانس ندادند که ممکن است این بار حقشان به جایی نرسد و تیمی که طرفداری می کردند شکست بخورد! بلافاصله عکس های این دیدار عرفانی و معنوی را منتشر کردند تا مردم پیشاپیش بدانند که اگر معجزه ای اتفاق بیفتد و در عرض نود دقیقه نود میلیون ایرانی از مشی حکیمانه و خلاقانه آقایان راضی بودند و اگر ملت همیشه بود. در صحنه می دانستند کیمیا چیست، بهای گزافی در این آب و خاک نهفته بود، در همان سال 96 کار را به پایان رساندند تا اوج شادی حداقل پنج سال زودتر بر دوششان نشست.

بری! انتشار عکس ها هم همینطور شانس بازگشت تیم ملی هم همینطور. تیمی که توانست نفس پرتغال و اسپانیا را بند بیاورد حالا ورزشگاه تیم ملی انگلیس بود. تیمی که حتی رویای شکست دادن تیمی را که حداقل برای گلزنی شناخته شده است را در سر نمی پروراند. اگر خودشیفته ها این عکس ها را منتشر نمی کردند و بچه های تیم ملی مورد ضرب و شتم جمعیت خشمگینی قرار نمی گرفتند که به دنبال بازنده ای درمانده و درمانده می گشتند تا انتقام تمام ناکامی ها و بدبختی هایشان را بگیرند، اینجا نبودند. اعلام وصول. انصافا تیم ملی فوتبال ایران به تیم ملی انگلیس نباخت، به رئیس جمهور خودش باخت!

251251

دکمه بازگشت به بالا